Web Analytics Made Easy - Statcounter

ایران نوشت:10 آبان‌ماه سال گذشته محمد در حالی که پسر 4 ساله‌اش را در آغوش گرفته بود پای در بیمارستان تبریز گذاشت و با التماس‌هایش از پزشکان برای نجات جان پسرش کمک خواست.

تیم‌های پزشکی وارد عمل شدند اما تلاش پزشکان برای نجات جان این پسربچه بی‌فایده بود و پسرکوچولو تسلیم مرگ شد و ماجرا به پلیس مخابره شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

کارآگاهان در تجسس‌های فنی و بررسی نظریه پزشکان در بیمارستان پی بردند که پسرکوچولو به خاطر ضربات متعدد به سرش به کام مرگ فرو رفته است و همین کافی بود تا انگشت اتهام به سمت نامادری این پسربچه برود.

بازپرس ویژه قتل پس از بررسی‌های فنی دستور بازداشت نامادری پسربچه را که شیما نام دارد صادر کرد و مأموران به سراغ زن جوان رفته و وی را هدف تحقیق قرار دادند.

کودک‌آزاری مرگبار
شیما شوکه و بهت‌زده بود و باور نداشت پسر شوهرش به کام مرگ فرو رفته است و از همان ابتدای بازجویی‌ها در خصوص گذشته خود و چگونه آشنا شدنش با محمد صحبت کرد تا اینکه به روز تلخ رسید.

زن جوان به مأموران گفت:دو فرزند ۹ و ۱۰ ساله دارم و مدتی قبل از همسرم جدا شدم اما نمی‌دانستم با تنهایی چه کنم، بنابراین تصمیم به ازدواج گرفتم تا تکیه‌گاهی برای خود و فرزندانم داشته باشم.

وی افزود:پسر محمد لاغر و نحیف بود و با اینکه 4 سال داشت اما وزنش کمتر از 11 کیلو بود و همیشه با گریه‌هایش بهانه‌گیری می‌کرد.
زن جوان ادامه داد:روز حادثه به خاطر دردی که در قفسه سینه‌ام داشتم به دکتر رفتم که پزشکان با بررسی مدارک پزشکی‌ام آب پاکی را روی دستم ریختند و عنوان کردند به احتمال زیاد مبتلا به سرطان سینه شده‌ام. دنیا روی سرم خراب شده بود، طلاق و ازدواج مجدد، بزرگ کردن فرزندان خودم و همسر دومم و حالا سرطان. زندگی‌ام را که ورق می‌زدم فقط بدبختی بود که در آن می‌دیدم و روز خوشی در آن نبود.

شیما در حالی که اشک می‌ریخت، گفت:حال بدی داشتم و با باری از غم و غصه به خانه بازگشتم. محمد در خانه نبود و پسرش مدام گریه می‌کرد. هر چه با او صحبت کردم که آرام شود بی‌فایده بود و همه چیز دست به دست هم داد و از کوره در رفتم و در یک لحظه عصبانی شدم و دمپایی که به پا داشتم را درآوردم و 4 ضربه به سر پسربچه زدم و ضربه پنجم را که به سرش زدم ناگهان پسر همسرم از هوش رفت و سپس به محمد زنگ زدم و با هم او را به بیمارستان رساندیم که پزشکان پس از تلاش برای نجات او اعلام کردند به کام مرگ فرو رفته است.

شکایت از زن دوم
جسد پسرکوچولو در پزشکی قانونی مورد بررسی قرار گرفت و کارشناسان پزشکی قانونی علت مرگ را خونریزی مغزی به خاطر اصابت جسم خارجی اعلام کردند و همین کافی بود تا محمد از شیما به اتهام قتل فرزندش شکایت کند.

پس از تحقیقات تکمیلی و بازسازی صحنه جرم و با توجه به اعترافات شیما و نظریه پزشکی قانونی، کیفرخواست پرونده از سوی شعبه ویژه قتل دادسرای عمومی و انقلاب تبریز صادر و برای صدور حکم نهایی زن جوان به شعبه اول دادگاه کیفری یک آذربایجان‌شرقی ارسال شد و بزودی جلسه رسیدگی به این پرونده صادر خواهد شد.

منبع: خرداد

کلیدواژه: حوادث زن جوان

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.khordad.news دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «خرداد» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۰۹۱۰۲۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

شک و تردید سالم است، اما در پزشکی می‌تواند خطرناک باشد!

فرارو- وقتی صحبت از اعتماد عمومی به میان می‌آید در پزشکی بر سر دوراهی قرار داریم. پس از وقوع پاندمی کووید که علم را تحت الشعاع سیاست قرار داد جای تعجبی نیست که اعتماد به علم پزشکی روندی فرسایشی را طی می‌کند. در واقع، اعتماد به پزشکان از ژانویه ۲۰۱۹ میلادی به این سو به پایین سطح خود رسیده است. در نتیجه، افراد بیش تری به دنبال صدا‌های کم‌تر متعارفی در عرصه سیاست هستند که به باور‌های آنان نزدیک‌تر است و تمایل دارند آن صدا‌ها را بپذیرند. برای مثال، "رابرت اف کندی جونیور" از نامزد‌های انتخابات ریاست جمهوری باوری به واکسن ندارد و از جمله افراد بدبین نسبت به این موضوع قلمداد می‌شود. نتیجه برخی از نظرسنجی‌ها از حمایت دو رقمی از او حکایت دارد. این می‌تواند زنگ خطری برای علم پرشکی باشد.

به گزارش فرارو به نقل از نیویورک تایمز، این در حالیست که سیستم پزشکی در جلسات حضوری و هم چنین بولتن‌های بهداشت عمومی به اعتماد متکی است. بی اعنمادی می‌تواند پزشکان را به سوی فرسودگی شغلی سوق دهد و باعث بروز نتایج منفی‌ای برای بیماران شود که در صورت وجود اعتماد قابل اجتناب خواهند بود. زوال اعتماد به علم پزشکی و پزشکان تا حدی عامل  افزایش نرخ سرخک در بین کودکان واکسینه نشده، عدم رعایت غربالگری سرطان توصیه شده و امتناع از مصرف دارو‌های پیشگیری کننده است. هیچ راه حل آسانی در این مورد وجود ندارد. اگر راه‌هایی برای بازگرداندن و تقویت اعتماد به بیماران پیدا نشود جان افراد بیش تری از دست خواهد رفت.

در مورد پزشکان امریکایی این بی اعتمادی فضای نسبتا تازه‌ای می‌باشد و پیش‌تر چندان موضوع بی اعتمادی به پزشکان مطرح نبود.

تردید نسبت به پزشکی معادل نیهیلیسم پزشکی نیست. داده‌های پشت دارو‌هایی که پزشکان تجویز می‌کنند و تصمیماتی که می‌گیریم نباید تنها در اختیار ما باشد. افراد حق دارند اعداد را بررسی کنند و در مورد ریسک و منافع خود تصمیم بگیرند. با این وجود، زمانی که این شک و تردید به ناباوری مذموم و جبران ناپذیر تبدیل می‌شود می‌بینیم که برخی از بیماران تصمیمات خطرناکی اتخاذ می‌کنند و زمانی که پزشکان با ناامیدی پاسخ می‌دهند این موضوع صرفا باعث جدایی و فاصله بیش‌تر بین  پزشک از بیمار می‌شود.

اعتماد گاهی اوقات با ارائه واضح حقایق و ارقام قابل ترمیم است واقعیت آن است که اعتماد چیزی فراتر از  توضیح اعداد است. پزشکان چیز‌هایی در مورد بدن به بیماران می‌گویند که قابل مشاهده نیستند. پزشکان تغییرات سبک زندگی و دارو را برای درمان یا پیشگیری از مشکلاتی که ممکن است توسط بیمار احساس نشوند توصیه می‌کنند. جراحان به نسخه عمیقی از اعتماد به نام قرارداد جراحی اشاره می‌کنند: این ایده که وقتی افراد زیر چاقو می‌روند به جراح خود اجازه می‌دهند که بدن شان را باز کند تا آنان را بهتر کند. این اعتماد را باید به دست آورد.

در مواقع اضطراری بیماران این فرصت را ندارند که انتخاب کنند به چه کسی اعتماد کنند و تصمیمات پزشکی باید عجولانه و حتی در کسری از دقیقه اتخاذ شوند. بنابراین، بخشی از کار پزشکان ایجاد رابطه سریع است. این تصمیم گیری زمانی که اعتمادی که پیش‌تر بین بیمار و پزشک وجود داشته اکنون از بین رفته دشوارتر می‌شود.

در پزشکی به ایده تصمیم گیری مشترک اشاره می‌شود که در آن تصمیمات پزشکی به طور مشترک توسط پزشک و بیمار برخلاف لحن پدرانه سالیان گذشته گرفته می‌شوند. در نتیجه، پزشک به بیمار خود نمی‌گوید چه کاری را انجام دهد در عوض اطلاعات لازم را به او ارائه می‌دهد تا بیمار بتواند مسیری را که برایش مناسب است انتخاب کند. اگر بیمار نخواهد یا نتواند آن چه را که پزشک مطرح می‌کند باور کند دانش پزشکی بی فایده می‌شود.


دیگر خبرها

  • انتقاد یک امام جمعه از مشروب‌خوری برخی پزشکان ایرانی
  • وضعیت بحرانی رزیدنت‌ها و پزشکان طرحی/ شرایط را سخت‌تر کرده ایم
  • ماجرای گم شدن یسنا کوچولو چه بود؟
  • شک و تردید سالم است، اما در پزشکی می‌تواند خطرناک باشد!
  • ماجرای کشف جسد زن جوان در باغ شخصی یک مرد
  • ماجرای مفقود شدن«یسنا» ۴ ساله چیست؟
  • ماجرای صف انتظار زوجین و تاخیر در پرداخت وام ازدواج پیگیری شد
  • خدمات پزشکی رایگان به ساکنان محمد شهر کرج
  • دستگیری قاتل مست ۲ زن در عروسی | ماجرای تلخ عروسی هایی که عزا می شوند
  • مجازات دریافت وجه اضافی از بیماران چیست؟